اترك رسالة

What does پاره پاره کننده کاغذ mean in Farsi? - WordHippo

Need to translate "پاره پاره کننده کاغذ" from Farsi? Here's what it means.احصل على السعر

کاغذ پاره in English - Persian-English Dictionary | Glosbe

verb noun farsilookup.com shinplaster noun farsilookup.com Show algorithmically generated translations Automatic translations of " کاغذ پاره " into English Glosbe Translate Google Translate Phrases similar to "کاغذ پاره" with translations into English (کاغذ پاره و غیره) زباله trashاحصل على السعر

شرودر - این چیست؟ پاره پاره کننده پاره پاره کننده کاغذ

اولین پاره پاره کننده کاغذ های نیویورکر ایجاد شد و یک ظرف برای کاغذ، که روش دفع بهبود یافته بود. یک برنامه کاربردی برای ثبت اختراع ها Avgust لو در فوریه 1909 منتشر شده است. در ماه اوت همان سال حق ثبت ...احصل على السعر

(دستگاه جونده و پاره پاره کننده ی کاغذ و پارچه) کاغذ خوردکن in English ...

Check '(دستگاه جونده و پاره پاره کننده ی کاغذ و پارچه) کاغذ خوردکن' translations into English. Look through examples of (دستگاه جونده و پاره پاره کننده ی کاغذ و پارچه) کاغذ خوردکن translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar.احصل على السعر

پاره شدن در انگلیسی ، ترجمه ، فرهنگ لغت فارسی - انگلیسی | Glosbe

ترجمه "پاره شدن" به انگلیسی. break, rip, snag بهترین ترجمه های "پاره شدن" به انگلیسی هستند. نمونه ترجمه شده: برای لحظهای سکوت برقرار شد و بعد صدای پاره شدن کاغذ آمد. ↔ There was a moment of silence, then ripping paper. پاره شدن.احصل على السعر

shredder - معنی "shredder" | کلمه جو

[ترجمه ترگمان] سپس کاغذ خرد شده و فولاد الکتریکی را که scrap را می خورد به همراه آورد [ترجمه گوگل] سپس قطعات پاره پاره و کوره های فولادی قوس الکتریکی، که فولاد قراضه را برداشتند، آمداحصل على السعر

پاره پاره کننده کاغذ کوچک | CSD2922 - Stationery Depot

پاره پاره کننده کاغذ کوچک تصاویر و توضیحات، سفارشی کردن درخواست بررسی سوال & پاسخ; شماره مدل:csd2922. +86 755 2560 8673 Emailاحصل على السعر

پاره پاره کننده کاغذ سنگین - GitHub

پاره پاره کننده کاغذ سنگین فشرده پاره پاره کننده و فیدر پیچ پاره پاره کننده کاغذ هفتم تثليث ...احصل على السعر

معنی پاره کردن به انگلیسی | فست دیکشنری

فعل متعدی. to cut, to shred, to tear, to tatter, to slit, to devour, to rend, to incise, to rip. - او کاغذ را پاره کرد و آن را به سطل زباله انداخت. - He tore the paper and threw it in the garbage. - باد شدید پرچم را پاره خواهد کرد. - The strong wind will tear the flag.احصل على السعر

پاره کردن به انگلیسی - معنی در دیکشنری آبادیس

چاک کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) چاک زدن. پاره کردن. دریدن. شکافتن. خراشیدن : بکردند چاک آن کیی جوشنش بشمشیر شد پاره پاره تنش. فردوسی. به آب اندرون تن در آورده پاک چنان چون کند خور شب تیره چاک. ...احصل على السعر